سلام...بچه ها میخواهم تئاتر بچه هارا به شما بگوییم یک روز یادم نیست و نمیدونم چه روزی بود آن روز آقای رایگان آمد و بچه ها را خنداند و رفت بعد نوبت بچه ها کلاس ششم شد آمدند ...بازیگران ....کامران افضلی...امیررضا امیریان...ابولفضل عباسپور......عارف امیریان... عکس بردار و فیلمبردار ‌:محمد قانعی بودند ...اصل کاری اینجاست که بچه ها چیکار کردند خلاصه داستان ...کامران همراه خود یک بالشت و یک پتو داشت امیررضا هم دو بادکنک کامران وارد شد و خوابید عارف و امیررضا هم وارد شدند و بادکنک بازی کردند ناگهان باد کتک تر کید و کامران بیدار شد برو به کتک آن ها رفتند ابولفضل وارد شد تبل رازد خیلی محکم زد کامران خیلی عصبانی شد هر سه تا بر کتک خداحافظ خیلی خوش گذشت...نویسنده :علیرضا دهقانزاده